چطور اوبونتو، ردهت را ورشکست میکند(536 مجموع کلمات موجود در متن) (5125 بار مطالعه شده است)
چطور اوبونتو، ردهت را ورشکست میکند
از
نوشتن سرمقالههای جدال انگیز خوشم
نمیآید.
جدال
آفرینی ابزار خوبی برای جلب توجه است.
به
نظر میرسد بیشتر مردم از خواندن مقالات
جدال انگیز لذت میبرند.
شاید
چون دوست دارند خود را شکنجه کنند.
(بله،
من خودم عادت داشتم مقالههای مائورین
اوگارا [۲]
را
بخوانم!).
از
طرف دیگر جدال آفرینی شمشیری دو لبه است:
احتمال
اینکه من دوباره آن سایتها را ببینم اندک
است.
اما
بعد.
اول
اینکه تا آنجا که مربوط به توزیعهای
گنو/لینوکس
میشود، ردهت اولین عشق من بود.
همیشه
از آن همه بستههای tgz
در
اسلکویر خسته بودم و وقتی برای اولین بار
Red
Hat 3.0.3 را
نصب کردم نشئه شدم.
ردهت
راهانداز کوچکی بود با یک اتصال مودم
به اینترنت.
بر
اساس RPM
بود.
ابزاری
که بالاخره حس کنترل بر سیستم را به من
داد.
اما
جمله کلیدی:
من
بخاطر ماشین رومیزیام کاربر لینوکس
ردهت شدم (بله،
کمی چالش برانگیز بود!)
و
چند ماه بعد وقتی که میبایست توزیع سرور
خودم را نتخاب میکردم، توزیعی را انتخاب
کردم که به آن عادت داشتم:
لینوکس
ردهت.
اتفاقات
زیادی در طی این سالها (۱۹۹۷
تا ۲۰۰۵)
افتاده
است.
اینها
چند نمونه از آن اتفاقات به ترتیب وقوع
هستند:
نسخه
بستهبندی شده ردهت فرو ریخت (وقتی
میشود آن را دانلود کرد چرا کسی باید
میخریدش؟ بعلاوه اینکه قیمتش هم گران
بود...).
ردهت
به بازار سهام راه پیدا کرد و سرمایهگذارانی
یافت که میخواستند برنامههای خوب و
واقعگرایانهای برای پول درآوردن
ببینند – که معنای آن تمرکز بیشتر بر
بازار شرکتها بود.
بعد
انشعاب بوجود آمد و فدورا ظاهر شد.
اما
سرمایه اندکی صرف آن شد و »همکاری
جامعه توسعهدهندگان«
وصله
پینه شده و سازمان نیافته بود.
سرانجام
ردهت عملاً کاربران نسخه رومیزیاش را
رها کرد تا تمرکز بیشتری بر بازار پرمنفعت
شرکتها داشته باشد.
بعد
از آن مردی بسیار هوشمند به نام مارک
شاتلورث ۵۰۰ میلیون دلار از انفجار دات
کام بدست آورد، روسی را از اول یاد گرفت،
به فضا رفت، سالم برگشت، چند بنیاد خیریه
که کانون توجهشان آفریقای جنوبی است
تاسیس کرد و...
آهان،
لینوکس اوبونتو را هم ایجاد کرد.
مارک
با این حرکتش سه کار انجام داد.
اول
اینکه کلی کار برای خودش درست کرد که خیلی
ربطی به حرف من ندارد اما به گمانم مهم
است که گفته شود.
همینطور
گروهی از هکرها را دور هم جمع کرد تا چیزی
را درست کنند که به عقیده این حقیر اولین
گنو/لینوکس
رومیزی درست و حسابی است.
منظورم
این است که به واقع خوب است.
سومین
کاری که کرد این بود که هزاران هزار کاربر
ردهت را به طرف اوبونتو کشید.
خیلی
از این افراد – و این بخش مهم ماجراست –
مدیران سیستمها بودند که در این ۱۲ ماهه
اخیر بیشتر و بیشتر به استفاده از اوبونتو
بجای ردهت عادت میکنند.
و
فکرش را بکنید حالا آنها اوبونتوی سرور
دارند و باز هم فکرش را بکنید که این
گنو/لینوکس
سرور، خوب پیاده سازی شده است.
متقاعد
شدهام که ردهت دارد میفهمد که از دست
دادن کاربران رومیزی تنها به معنی »از
دست رفتن مکندههایی که یک سنت هم
نمیپردازند«
نیست
(این
را از جایی نقل قول نکردم ها)،
چون خیلی از آن »مکندهها«
مدیران
سیستم بودند که به زودی باید بین لینوکس
ردهت و سرور اوبونتو تصمیم بگیرند.
و
وقتی شما از سرور اوبونتو روی سیستم
خانهتان استفاده کنید انتخاب به یکی از
این دو سو میرود.
ردهت
با رها کردن کاربران میزکارش در عمل به
پای خود شکلیک کرد.
بامزه
است که آنها با هزینه کردن پول واقعی در
پی شکار سراب هزاران مشتری شرکتی بیروح
هستند.
گرچه
خونریزی هنوز کاملاً متوقف نشده و پشت آن
شرکتهای بیصورت، هزاران مدیر سیستمی
ایستادهاند که حالا بجای لینوکس ردهت
از لینوکس اوبونتو استفاده میکنند.
و
میخواهند که تا جای ممکن چنین کنند.
یا
شانس، ردهت.
ممنون
مارک بابت اوبونتو.
بهنام
بهجت مرندی blixbox@gmail.com
منبع:
http://www.freesoftwaremagazine.com/articles/editorial_13
پانویسها:
نویسنده: تونی موبیلی [۱]
[۱] Tony Mobily [۲]
Maureen O’Gara
PDF Version
|